English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7343 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conduction velocity U سرعت هدایت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
steerage U هدایت
leads U هدایت
guidance U هدایت
lead U هدایت
conductance U هدایت
navigators U هدایت گر
leading U هدایت
navigator U هدایت گر
total conductivity U هدایت کل
transduction U هدایت
direction U هدایت
conduction U هدایت
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
con U هدایت کردن
superconductivity U فوق هدایت
conductivity U قابلیت هدایت
conductivity U ضریب هدایت
conning tower U برج هدایت
operating stand U اطاق هدایت
avigation U فن هدایت هواپیما
convect U هدایت کردن
dirigible U قابل هدایت
leading marks U نشانههای هدایت
conned U هدایت کردن
conductive U قابل هدایت
navigated U هدایت کردن
vee guideways U مسیر هدایت "وی "
conduct of fire U هدایت تیراندازی
conductance U میزان هدایت
conductibility U قابلیت هدایت
navigate U هدایت کردن
undirected U هدایت نشده
cons U هدایت کردن
navigates U هدایت کردن
conning U هدایت کردن
leading line U خط هدایت هواپیما
conductible U قابل هدایت
navigating U هدایت کردن
direction U هدایت رهبری
commutate U هدایت وتغییر
conducted U هدایت کردن
conducting U هدایت کردن
conducts U هدایت کردن
stream line U خط هدایت جریان
joystick U سکان هدایت
joysticks U سکان هدایت
steering U هدایت کردن
conduction U هدایت تنظیم
bus bar line U سیم هدایت
conduction U هدایت گرم
steerable U هدایت کردنی
conduct U هدایت کردن
convey U هدایت کردن
conveyed U هدایت کردن
conveying U هدایت کردن
guide U هدایت کردن
guided U هدایت کردن
guides U هدایت کردن
conveys U هدایت کردن
admittance U هدایت فاهری
directing U هدایت کردن
canalization U هدایت در مسیر
directed U هدایت کردن
direct U هدایت کردن
image line U هدایت تصویر
hydraulic conductivity U هدایت ابی
heat conductivity U هدایت حرارتی
rede U هدایت کردن
fire direction U هدایت اتش
management U هدایت یا سازماندهی
afferent transmission U هدایت اورانی
managements U هدایت یا سازماندهی
afferent conduction U هدایت اورانی
guide way U مسیر هدایت
template U ریل هدایت
templates U ریل هدایت
directs U هدایت کردن
ionic conduction U هدایت یونی
enlightened U هدایت شده
director U هدایت کننده
electron conduction U هدایت الکترون
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
directors U هدایت کننده
heat conduction U هدایت حرارتی
electric conduction U هدایت الکتریسیته
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
director U برج هدایت تیر
traffic U تجارت هدایت شده
guded missile U موشک هدایت شوند
conduct U هدایت کردن بردن
conducted U هدایت کردن بردن
trafficked U تجارت هدایت شده
trafficking U تجارت هدایت شده
traffics U تجارت هدایت شده
steered wheel U چرخ هدایت شده
directed exercise U تمرین هدایت شده
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
direction U مسیر هدایت کردن
diathermacy U خاصیت هدایت گرما
conducting U هدایت کردن بردن
tactical control U کنترل و هدایت تاکتیکی
conduction U رسانش الکتریکی هدایت
current carring U انتقال یا هدایت جریان
fire direction net U شبکه هدایت اتش
director U هدایت کننده اتش
photoconductivity U قابلیت هدایت نور
channelising island U سکوی هدایت کننده
susceptance U مقدار هدایت کور
directors U هدایت کننده اتش
ideal conductivity U قابلیت هدایت ایده ال
guided missiles U موشک هدایت شونده
conducts U هدایت کردن بردن
transverse conductance U مقدار هدایت عرضی
leads U سیر هدایت الکتریکی
guided missile U موشک هدایت شونده
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
lead U سیر هدایت الکتریکی
magnetic permeance U مقدار هدایت مغناطیسی
fire direction U هدایت کردن اتش
fire control U کنترل یا هدایت اتش
directors U برج هدایت تیر
vectored thrust U تراست هدایت شونده
conductibility U ضریب هدایت مخصوص
vectored U تراست هدایت شونده
conductance U مقدار هدایت واقعی
bell's bund U دیوار هدایت کننده اب
input of current U تغذیه و هدایت جریان
ballistic director U هدایت کننده بالیستیکی
barrel U وفیفه هدایت در یک ترمینال
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
specific electrical conductivity U هدایت الکتریکی مخصوص
barrels U وفیفه هدایت در یک ترمینال
fire direction center U مرکز هدایت اتش
Recent search history Forum search
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1تاندانسیو
1پرو سویت یعنی چه؟ در مقاله ای از آل احمد آمده درباره صادق هدایت
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
0سیره رفتاری امام علی(ع) سیره هدایت عملی انسان و جامعه است
0نحوه کار با نرم افزار waze
0مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
0مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com